FIRST SKY

میجویمش، با من باش ...

میجویمش، با من باش ...

FIRST SKY

وقت آن امد که من سوگندها را بشکنم
بندها را بر درانم پندها را بشکنم
چرخ بد پیوند را من برگشایم بند بند
همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم
پنبه ای از لاابالی در دو گوش دل نهم
پند نپذیرم ز صبر و بندها را بشکنم
مهر برگیرم ز قفل و در شکر خانه روم
تا ز شاخی زان شکر این قندها را بشکنم

تا به کی از چند و چون ؟ آخر ز عشقم شرم باد !
کی ز چونی برتر آیم چندها را بشکنم ؟

آخرین مطالب
نویسندگان

۲۰ مطلب با موضوع «روز نوشت» ثبت شده است

۱۵:۰۰۰۹
مرداد

در شهر من که راه میروی، نمازت قضا می شود ...
 

۲۲:۴۷۲۰
تیر

«یا غیاث المستغیثین»

 

خدا جونم، اسمای زیادی داری ولی این یکی همیشه آرومم میکنه ...

وقتایی که از همه دنیات پرم .. وقتایی که دلمو میشکونن ..

وقتایی که دلم میخواد سر همه زمین و زمان فریاد بزنم و بعد انقدر از همه چیز دور بشم که فقط من باشم و تو ...

وقتایی که حتی نمیتونم بغضمو به روم بیارم ..

وقتی آروم آروم به این اسم میخونمت ..

وقتی تو همهمه ذهنم به این اسم فریاد میزنمت ...

همه ی وجودم آروم میشه ...

آتیش دلم سرد میشه و ذهنم پر سکوت ...

وقتی همه چیزو میسپرم دست خودت ..

میدونم اگه رحمان و رحیمی منتقم هم هستی!

میدونم اگه غفاری مکار هم هستی!

و میدونم که اگه معینی جبار هم هستی !

خدای مهربون من .. خدای رحمان، رحیم، منتقم، غفار، مکار، معین و جبار من ... دلمو سپردم دست تو ...

بهای دل شکسته ی من با تو ...

 

******************

وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏

مائده/12

✴ وقتى چترت خداست
بگذار باران سرنوشت
هر چه مى خواهد ببارد ...

۰۲:۳۵۱۶
تیر
۲۲:۰۲۳۰
خرداد

هو الحق

می شود شب اول یک تابستان گرم را زیر نور ماه تازه و گرمای سبز برگ های یک درخت تجربه کرد.
می شود یک صندلی در حیاط گذاشت و روبه روی ماه نشست و نوشت.
و حتی میتوان در گیر و دار نور دو ستاره ی نزدیک به ماه ماند.
حتی تر، می شود که خش خش حشرات را در این سکوت ناخواسته از میان برگ ها شنید و نترسید.
من در این کشاکش اما لیوان چایم را برداشته ام و آورده ام زیر درخت و با تکه نوری از شمع از خود و خیالم پذیرایی می کنم.
یک گوشه ی دنج میان برگ های تاک با میز و صندلی چوبی، یک لیوان چای و نور یک شمع با همراهی باد تابستانه ای از لابه لای ستارگان اینجا را تبدیل می کند به بهشت خصوصی من ...

A3man


 

۱۹:۳۳۰۹
خرداد

بسم الله

 

زمان امتحانه

همه دارن درس میخونن

آسمان دیوونه داره کتاب میخونه:/

به قول یه بنده خدایی، تا حالا شب امتحانی بودیم حالا شدیم صبح امتحانی!

 

دعا میکنم آدم شم بلکه یکمم درس بخونم :( 
 

۱۴:۴۹۱۲
ارديبهشت

بسم الله

 

همیشه، هرسال

روز معلم

اول صبح

تبریک به همه ی معلما

امسال، امروز

روز معلم

اولین تبریک برای من

بسی جالب و هیجان انگیزناک :)

 

*********

روزم مبارک laugh

۱۲:۵۴۲۹
فروردين

بسم الله

سوال دقیقا اینه:

این حس اسمش چیه ؟! احیانا حسودی ؟! frown

بعد دو ماه هنوز ازش سر در نیاوردم !

 

خدایا، پلیز هلپ 
 

۲۲:۱۰۲۷
فروردين

هو الحق

همیشه،
یه آسمون ابری و هوای خنک
جیغ و داد هفت هشتا پسر بچه تو بازی فوتبال
پیچیدن باد تو چادرت
و یه ایستک انگور قرمز
میتونه حستو عوض کنه
و اگه به همه ی اینا یه رفیق و نم نم بارونو اضافه کنی، دنیاتم عوض میشه !
****
مثل همیشه ساعت یادمون رفت، ولی خدا هوامونو داشت، خدایا شکرت ؛)
* بارون طبق معمول نبودی ولی خیسمون کردیاlaughwink


 

۰۸:۳۰۲۷
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

آورده اند که در زمانی دور، آسمانی به همراه دوستان میزیستندی که سخت دلبسته ی دیبی شده بودندی و روزها و شب ها همه از پی هم از برای او دلتنگی ها کردندی!
و آنقدر اسب بودندی که شبی از شب های مهم امتحانات خواب او را دیدندی !
و به این نتیجه رسیدندی که عجب اسب باشعوری بودندی !

laugh

بارخدایا ! این قبیل دیوانگان را شفا عطا فرما !
الهی آمین


 

۲۱:۴۵۲۸
اسفند

<<هو الحق>>
از اون عصری که خونه مادرجون بودمو حس کردم داری صدام میکنی و دویدم خونه ..
از اون صبحی که به جای اومدن به تشییع جنازه ات رفتم اونجا ..
از همون روزا، هر وقت اونجام حس آرامشمو گم میکنم .. خوشحالم که پیششونم .. عاشقشونم ولی ..
دلم هر لحظه پر میکشه پیش تو .. اگه دو دیقه تو خودم باشم باز همون بیقراری میاد سراغم ..
آخرین لحظه هایی رو که میتونستم پیش تو باشم اونجا گذروندم ..
هم دوست دارم اونجا باشم هم اونجا موندن اذیتم میکنه ..

*****

میشه سال تحویل پیشت باشم .. ؟!

 

.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.~.

 

با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز

دیر کردی، نیمه‌ی #عاشق ترم را باد برد ...