FIRST SKY

میجویمش، با من باش ...

میجویمش، با من باش ...

FIRST SKY

وقت آن امد که من سوگندها را بشکنم
بندها را بر درانم پندها را بشکنم
چرخ بد پیوند را من برگشایم بند بند
همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم
پنبه ای از لاابالی در دو گوش دل نهم
پند نپذیرم ز صبر و بندها را بشکنم
مهر برگیرم ز قفل و در شکر خانه روم
تا ز شاخی زان شکر این قندها را بشکنم

تا به کی از چند و چون ؟ آخر ز عشقم شرم باد !
کی ز چونی برتر آیم چندها را بشکنم ؟

آخرین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اثاث کشی» ثبت شده است

۱۹:۵۵۰۲
مهر

بسم الله


 


 

سلام

برا یک عدد اثاث کشی رفتم سراغ وسایلم. پنج تا کارتون کتاب داشتم زیر تختم.

دوتاشون کتابای کنکورمه که میدموکتاب خونه ایشاالله، دوتاشم کتابای دبیرستانمه که نگهشون داشتم، کلی خاطره ان برام، همینجوری که داشتم ورقشون میزدم نفهمیدم چه جوری گریه ام گرفت :(

ولی :| از اونجایی که به من نیومده احساساتی بشم، همچین عطسه ای زدم که گریه و خاطره و احساس و هرچی بود پر پر شد :)

یه دونه، دوتا، سه تا، ده تا، بیس تا ... همینجور عطسه پشت عطسه، یه کتاب میرفت تو کارتون من یه عطسه میکردم :|

دوتا سیتریزین خوردما ولی هنوز هم درگیرم هر چند دیقه دو سه تا عطسه میزنم :|


 

حساسیت بوق است :/